ما دیگر به هم نگاه نمیکنیم.
آنقدر مشغولیم که نمیتوانیم دست نگه داریم و همدیگر را ببینیم.
مرگ,بزرگترین هم پیمان زندگی است.
مرگ به ما میگوید که زندگی را اکنون و در همین لحظه باید زیست.
که فردا وهم وپنداری است که هرگز نمیآید.
میدانیم که برای ابد وقت نداریم.
مرگ به ما میآموزد که نگاه کنیم و ببینیم.
یاد میدهدآنهایی که دوستشان داریم همیشه به یک شکل نمیمانند.
شما تا ابد در این دنیا نیستید و میدانید همانی که صبح بودهاید نخواهید بود.
بجنب دیگه......
داری چی کار میکنی؟
اصلا کاری هم کردی؟
خونه تکونی و خرید عیدو نمیگم....
برای تغییر خودت چقدر پیشرفت داشتی؟
سعی کردی یه چیزای مثبت ودرون خودت تقویت کنی؟
چرا از حریص بودنمون در کارهای خیر استفاده نمیکنیم.
برای سبقت گرفتن در خوبیها چرا تلاش نمیکنیم..
چرا فقط نگاه میکنیم کی لباس شیک خرید
وکی خونه وماشین....تومانی گرفته.
چرا نگاه نمیکنیم.کدام آشنایمان نیازمند است تا کمکش کنیم..
شمایی که از مادیات همه چیز دارید آن هم چند تا چندتا خواهش میکنم به اطرافتان نگاه کنید .هستند کسانی که نیازمند آن روزی ورزقی هستند که خداوند آن را در دستان شما قرار داده تا وسیله آزمایش شما باشد..
بجنبید فقط تا پایان سال چند روز بیشتر نمانده است..
گاهی یک تغییر کوچک و جزئی میتواند بزرگترین پیشرفت زندگی ما را رقم بزند.
تغییر کوچکت را جدی بگیر وبدان که اگر برای رسیدن به هدفت محکمی حتما میتوانی..
وهیچ کس نمیتواند تورا از رسیدن به خواستهات منصرف کند
چون تو میخواهی آن هم از خدا پس همه چیز جور جور است....
حقیقت سادهای است:در هرکاری خطر وجود دارد.
در رانندگی خطر تصادف هست.
درتقاضابرای شغل خطر پذیرفته نشدن وجود دارد.
در تلاش برای ورودبه دانشگاه خطر رد شدن هست.
در سلام دادن خطر بیجواب ماندن وجود دارد.
درعشق خطر ترد شدن وآسیب دیدن وجود دارد.
در حرف زدن خطر بیتوجهی هست.
درامیدواری خطر نومیدی هست.
در صعود خطر سقوط هست.
چیزی که در وجود آدمهای موفق است جرات خطر کردن است.
سعی کردن یعنی احتمال شکست را پذیرفتن..
وقتی هیچ کاری نکنیم مسلما احتمال خطروهم احتمال موفقیت هم از بین میرود.
هرکارمهمی در زندگی بااحتمال خطر همراه است