گدای نابینایی در کوچهای عبور میکردسگی به او حمله کردوهمچون شیری که به شکار حمله میکندلباس او را پاره پاره کرد و خواست او را بدرد.
نابینا به او گفت:تو شیر شکارچیها هستی باید در بیابان به شکار حمله کنی نه به من عاجز, یاران تو در صحرا به گورخر حمله میکنند ولی تو به یک نابینا حمله میکنی:آری تو براثر نبودن تربیت به جای گور,کور میگیری ولی سگهای تربیت شده برای شکاربه کور عاجز کاری ندارند
پس ای برادر!غافل نباش
سگ نفس خودراتربیت کن تادر راستای حلال خدا گام بردارد نه آنکه به آزار بینوایان بپردازد
داستانهای مثنوی